رهبری خیرخواهانه به عنوان یک عامل مؤثر در شکلدهی به رفتارهای شهروندی سازمانی (OCB) و رفتارهای شهروندی سازمانی به سوی سازمان (OCBO) در محیطهای آموزشی شناخته شده است. این تحقیق با استفاده از نظریه حفظ منابع (COR) به بررسی رابطه میان رهبری خیرخواهانه و رفتارهای شهروندی سازمانی با مدل واسطهای تعدیلی پرداخته است. نقشهای واسطهای تبادل رهبر–عضو و تعهد عاطفی در این فرآیند مورد بررسی قرار گرفته است. همچنین، دو سبک پیوند اضطراب پیوند دهنده و اجتناب پیوند دهنده به عنوان متغیرهای تعدیلگر در این تحقیق بررسی خواهند شد. نتایج این مطالعه میتواند در بهبود محیطهای آموزش عالی و ارتقای رفتارهای مثبت شهروندی سازمانی مورد استفاده قرار گیرد. در دنیای پیچیده و رقابتی امروز، رهبری خیرخواهانه به عنوان یکی از ارکان مهم در جهت ایجاد فرهنگ مثبت سازمانی شناخته میشود. در این راستا، رفتارهای شهروندی سازمانی (OCB) به عنوان رفتارهایی که به پیشبرد اهداف سازمانی کمک میکنند، اهمیت زیادی پیدا کردهاند. در محیطهای آموزش عالی، که از منابع انسانی با ویژگیهای متنوع تشکیل شده است، رهبری خیرخواهانه میتواند تاثیر عمیقی بر رفتارهای کارکنان و اساتید داشته باشد.
هدف این مقاله بررسی رابطه میان رهبری خیرخواهانه و رفتارهای شهروندی سازمانی در محیطهای آموزش عالی از طریق مدل واسطهای تعدیلی است. در این مدل، پیوندهای رهبر-عضو و تعهد عاطفی به عنوان نقشهای واسطهای و سبکهای مختلف پیوند دهنده، از جمله اضطراب پیوند دهنده و اجتناب پیوند دهنده به عنوان متغیرهای تعدیلگر در نظر گرفته شدهاند.
چارچوب نظری و پیشینه تحقیق
1. رهبری خیرخواهانه و رفتارهای شهروندی سازمانی
رهبری خیرخواهانه به عنوان رهبری که بر اساس توجه به رفاه و نیازهای کارکنان شکل میگیرد، میتواند تأثیر زیادی بر رفتارهای مثبت افراد در سازمان بگذارد. این نوع رهبری میتواند باعث تقویت تعهد عاطفی و ارتقای رفتارهای شهروندی سازمانی شود.
2. نظریه حفظ منابع (COR)
نظریه حفظ منابع به این امر اشاره دارد که افراد در تلاشند تا منابع خود را حفظ کرده و از منابع موجود به بهترین شکل استفاده کنند. این منابع میتوانند شامل زمان، انرژی، اطلاعات، و حمایتهای اجتماعی باشند. در این تحقیق، این نظریه به عنوان مبنای تحلیلی برای بررسی ارتباطات میان رهبری خیرخواهانه و رفتارهای شهروندی سازمانی مورد استفاده قرار میگیرد.
3. رفتارهای شهروندی سازمانی به سوی سازمان (OCBO) و به سوی افراد (OCB)
OCBO به رفتارهایی اطلاق میشود که برای سود سازمان و OCB به رفتارهایی گفته میشود که به نفع همکاران و افراد داخل سازمان هستند. این دو نوع رفتار در کنار یکدیگر میتوانند نشاندهنده میزان تعهد کارکنان و انگیزههای درونی آنها به اهداف سازمان باشند.
روش تحقیق
این تحقیق از نوع توصیفی-پیمایشی است که از طریق پرسشنامه و تحلیل دادههای آماری انجام میشود. جامعه آماری این تحقیق شامل اساتید و کارکنان دانشگاههای مختلف است. ابزار جمعآوری دادهها شامل پرسشنامههای استاندارد در زمینه رهبری خیرخواهانه، رفتارهای شهروندی سازمانی، تعهد عاطفی، و سبکهای پیوند است. برای تجزیه و تحلیل دادهها از نرمافزارهای آماری مانند SPSS و Amos استفاده خواهد شد.
یافتهها و نتایج
نتایج تحقیق نشان داد که رهبری خیرخواهانه به طور مستقیم و غیرمستقیم بر رفتارهای شهروندی سازمانی تأثیر دارد. تبادل رهبر-عضو به عنوان یک متغیر واسطهای موجب تقویت این تأثیرات شده است. همچنین، تعهد عاطفی در این رابطه نقش مهمی ایفا میکند و باعث تقویت رابطه بین رهبری خیرخواهانه و رفتارهای شهروندی سازمانی میشود.
در خصوص نقشهای تعدیلی، اضطراب پیوند دهنده و اجتناب پیوند دهنده به عنوان متغیرهای تعدیلگر، نتایج نشان داد که افراد با اضطراب بیشتر در پیوندهای خود، تأثیرات منفیتری از رهبری خیرخواهانه دریافت میکنند. در حالی که افراد با سبک پیوند اجتنابگر ممکن است از ارتباطات اجتماعی کمتر بهرهمند شوند، ولی در عین حال، تأثیر رهبری خیرخواهانه بر رفتارهای شهروندی سازمانی برای آنان همچنان قابل توجه است.
نتیجهگیری
این تحقیق نشان داد که رهبری خیرخواهانه در محیطهای آموزش عالی میتواند به بهبود رفتارهای شهروندی سازمانی، هم به سوی سازمان و هم به سوی افراد، کمک کند. به علاوه، تعهد عاطفی و پیوند رهبر-عضو به عنوان واسطههایی برای تقویت این رابطه نقش دارند. همچنین، سبکهای پیوند به عنوان متغیرهای تعدیلگر باید در برنامهریزیهای رهبری و سیاستهای سازمانی مورد توجه قرار گیرند.
نتایج این تحقیق میتواند به مدیران و رهبران آموزش عالی کمک کند تا با ارتقای رفتارهای خیرخواهانه و توجه به نیازهای فردی کارکنان، محیطهای کاری مؤثرتری ایجاد کنند.